°•سناریو-درخواستی•°

پارت۲ سناریو قبلی


جیمین:چاگیا...دوس داری چیکار کنیم هان؟ *بوسیدن لبای ا.ت*
ا.ت:سریال ببینیم؟با کلی خورا‌کی.
جیمین:باشه وایسا الان برمیگردم*خنده
(و....و... ا.ت وجیمینی اون روزو واسه همدیگه بهترین روز کردن...اهم)




تهیونگ:کل یه رستوران رو رزرو کرده بود تا فقط خودش و ا.ت باشن (دوست دخترشی) تا بتونه حرف های نگفته شو بهت بگه و ازت خواستگاری کنه(عررررر)





جونکوک:شبتو ساخت...چی بهتر از یه بچه شبیه جونکوکی؟؟




لایک؟کامنت؟فالو؟
دیدگاه ها (۲)

خب

°•سناریو-درخواستی •°

خب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط